درد تاریخی‌

ندای عدالت خواهی‌ در میهن ما ایران قرن‌ها است که در گلو خفه میشود। این بغض‌های ناشکفته و در گلو مانده اما یک درد تاریخی‌ در شاهراه اصلی‌ تنفسی میهن ما ایران بوجود آورده، که دیگر هیچ کس را یارای خفه کردن آن نیست। این درد تاریخی‌ شامل تجاوز اقشار گوناگون به جان، مال، ناموس، اندیشه، و ارزش انسانی‌ ما ایرانیان است که در طول صد‌ها سال باعث شکاف احساسی‌ در هویت ایرانی‌ ما شده است। این درد تاریخی‌ را میشود دنبال کرد و در این امتداد به سی‌ سال اخیر و شرایط کنونی‌ قالب بر سرنوشت مردمان ما و میهن ما رسید، شرایطی که قابل لمس و مشاهده است. این درد همانا منعکس کننده صدای مادران زجر کشیده است، دختران‌ای که به ایشان تجاوز شده،

مادرانی که فرزند در اعدام‌ها و زندان‌ها از دست داده‌اند، پدرانی که در بند کشیده شده‌اند و در بند‌ها جان باخته اند، انسان‌های که در خیابان‌ها به زیر شلاق و بی‌ حرمتی کشانده شده‌اند، و ناله فرزندان یتیم شده بدست دولتمردانی که قول عدل الهی و ایمان را میدهند.

این درد تاریخی‌ آنچنان ضربه‌ای بر پیکر ستم کشیده میهن ما زده است، که تنها التیام آن باز کردن درهای حقیقت و عدالت و برقرای قانون وقانون مندی است। این خیل انسان‌های درد کشیده و آسیب دیده از این درد تاریخی‌ را دیگر نمی‌شود کنترل کرد، چراکه دادخواهی، همدردی، و همدلی با ایشان در یک چهارچوب جدید و متغیر از گذشته یک امر حیاتی و غیر قابل انکار است। تا آن روز.

Leave a reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *