حسادت ما را به کجا میبرد؟

آیا حسادت امری نهادینه در فرهنگ ما ایرانیان می‌باشد یا که حسادت نشانه نداشتن حس همدردی برای دیگران است که از ما بیشتر دارند یا خوشبخت تر هستند؟

هیچکس دوست ندارد که قبول و یا اقرار کند که حسود است. حسادت در فرهنگ ما ایرانیان امری زشت و ناپسند شمرده میشود، هر چند که بسیاری از ما از این گزند راه فراری نیست. من از همکاران روانشناس و صاحب نظر دعوت می‌کنم که در این مورد بیشتر بنویسند. باشد که یک مطلب کهنه و سیاه را در روشنی روز برسی‌ و مورد توجه قرار دهیم. به وضوح میبینم که حسادت امری انسانی‌ است و دلیل آن احساس کمبود ما در یک شرایط خاص است.

حتما در اطراف خود کسانی‌ را دارید که هر قدم شما را دنبال میکنند و هر حرکت شما را زیر ذره بین میگیرند. این افراد به ظاهر دوست، پیشرفت‌های شما را ندیده میگیرند و ضعف‌های شما را بزرگتر از کوه‌های زاگرس. افراد حسود هرگز قبول ندارند که حسودد هستند، بلکه دیگران را بد رفتار میبینند. حسادت جنبه‌های روانی‌-اجتماعی گسترده‌ای دارد که فرد را از شاد بودن برای دیگران باز میدارد.

انسان حسود دلی‌ سیاه دارد که شخص را از خوشحالی برای دیگران و پیشرفت ایشان باز میدارد. انسان حسود مریض است و نمیتواند خوشی‌ کسی‌ را ببیند. ولی‌ این افراد هم مستحق همدردی از نوع یاری و دوست داشتن هستند، باشد که این همدلی و دوستی‌ این افراد حسود را کمی‌ ملایم کند.

داشتن حس همدردی برای فرد حسود تنها راه کمک کردن به تقلیل حس خود کم بینی‌ در این افراد است. اینجا همدردی میتواند مشاهده – پذیرش فرد در زمان، مکان، و محیط خاص ایشان باشد بدون اینکه حسادت ایشان بتواند انرژی فردی ما را پایین بیاورد.

Leave a reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *