بحث اعتماد بنفس یکی از موضوعهای جالب روانشناسی است. گاهی اوقات این سؤ تفاهم بوجود میاید که اگر ما اعتماد بنفس داشته باشیم دیگر مشکلی نداریم. باید به این نکته اشاره کرد که اعتماد بنفس بالا همیشه مساوی با اعتماد بنفس سالم نیست. وقتی به اعتماد بنفس اشاره میکنیم، یعنی که ما نقطه قدرت و ضعف خود را میشناسیم و در امور زندگی به آگاهی به اینکه چه میدانیم و چه نمیدانیم حرکت میکنیم.
گاهی دیده میشود که افرادی فرق بین گستاخی، قضاوت کردن دیگران، و اعتمادبه نفس را نیمیبینند. اعتماد بنفس سالم،کافی، سازنده، امن، و مقاوم، کمک میکنند که فرد در مقابل گله و شکایت و یا انتقاد نشکند و برعکس فرد بتواند از خود عبور کند تا به دریافت بیشتر برسد. اعتماد بنفس شکننده، زخمی، و یا ناسالم فرد را به حالت دفاع از خود وادار میکند. این افراد برای هر کاری یا هر مشکلی و یا هر شکستی دیگران ر ا مقصر میدانند و برای همه چی دلیل دارند.
البته این دلیلها فقط خود فرد را قانع میکند، به همین دلیل هم این گروه از افراد در واقع اعتماد به نفسی ندارند که به آن تکیه کنند، چه برسد به اینکه با اعتماد به نفس حرکت کنند. این گروه دوم شدیدا ضربه پذیر و شکننده هستند و در وجود خود هزار دلیل محکم دارند که دیگران را مقصر بشنسند. نداشتن اعتماد بنفس از زمان کودکی شروع میشود، آن هنگام که پدر و مادر فرزند را تشویق به راه رفتن، گفتن، احساس کردن، و شرکت کردن در امور زندگی میکنند.
وقتی که کودک ما جدی گرفته نمیشود، این فرد برای خود به دنیای پر از تزلزل خود پناه میبرد. فردی که اعتماد به نفس ندارد همیشه فکر میکند که دنیا در مقابل ایشان ایستاده است، و همه اطرافیان میخواهند به ایشان نارو بزنند. این فرد همیشه از اینکه دیگران دروغ گو هستند گله میکند، در نتیجه این فرد برای فرار از درد مواجه با ملایمتهای زندگی به درون پریشان خود رجوع میکند و راههای افراطی برای درمان اعتماد به نفس شکننده خود استفاده میکند. این راههای افراطی میتواند به صورت یک نوع لباس پوشیدن، حرف زدن، برخورد کردن، و یا رفتارهای مختلفی که جلب توجه کنننده باشد. این افراد با استفاده از راههای افراطی مدام به دنبال حمایت از زخمهای درون خود هستند و هر آن کاری میکنند که درون خسته و ناآرام را بالا تر ببرند. این افراد از آنجا که نیاز دارند که خود را متکی به نفس و مستقل و مقاوم نشان بدهند، از حد قابل قبول رفتاری، اندیشه ای، و سخنوری فراتر میرود با به گستاخی و یا بی توجهی به حقوق دیگران تمایل نشان میدهد. پس میشود خاطر نشان کرد که اعتماد بنفس سالم و اتکا به نیروی درون خود نیازمند روح و روان سالم و احترام به خویش و احترام به دیگران همراه است. همانا که به کودکان خود آموزش دهیم که ایشان درهر شرایطی خوب هستند، و هر چه میکنند برای ما پر ارزش است، و ما با هر گونه کم و کاستی در زندگی، توانا و شایسته زندگی سالم و شرافتمندانه هستیم.
سلأم باشید.
پوران پور اقبال