فرهنگ نصیحت مدت زمانی است که در دنیای مترقی استفاده نمیشود। پند و اندرز دادن یک شیوه کهنه و بیمار است که بیگمان از زمانی ریشه میگیرد که مردم معتقد بودند عقل و معرفت نزد انسانهای خاصی است । ।امروزه میدانیم که هر یک فرد شخصیتی است مستقل و قادر به تصمیم گیری و تصمیم گیری بر سرنوشت خویشتن। در حقیقت احترام به حقوق انسانی در این دنیای پیشرفته به این جایگاه رسیده است که هر یک فرد حق انتخاب آزاد در امور خویشتن را دارد.
نصیحت کردن و یا امر کردن یک فرد که خود را بزرگتر و بنابر این خردمند تر از دیگران میبیند، تنها قدرت گرفتن کسی است که نیاز به بزرگ تر بودن دارد। این فرد نصیحت میکند چرا که خود خواهانه میپندرد که دیگران زیر دست هستند و محتاج به هدایت شدن। وقتی اجازه میدهیم کسی ما را نصیحت کند، در این راه ما قدرت زیادی به فردی میدهیم که میخواهد بگوید که ایشان بیشتر میداند। فردی که نصیحت میکند دیگران را کوچک میبیند، در نتیجه نصیحت از بالا به پایین و یا از بزرگتر به کوچک تر یک گفتگوی یک طرفه و بی ارزش است। در مورد فرد ناصح؛ سؤ استفاده از این فرهنگ، یعنی عوض کردن رأی یک فرد از راه پند و اندرز دادن، چیزی به غیر از گرفتن اعتماد به نفس دیگری نیست. حالا این پرسش مطرح میشود که چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم؟ این مطلبی است که نیاز به تامل در مورد اصل نصیحت کردن دارد.
فردی که خود نمیتواند تصمیم بگیرد و به مشورت به دیگری میپردازد، میتواند با کمی گفتمان نیازهای خویش را ارزش یابی کند اگر که فرد مخاطب از نصیحت کردن دست بردارد। در بیشترموارد فرد پند دهنده میگوید: “من فقط خوبت را میخواهم” در نتیجه فرد پند گیرنده باید باور کند که این راهی که به ایشان نشان داده میشود بهترین است । متاًسفانه و بیگمان این روش ناشایست و حتا غیر اخلاقی در جامعه ایرانی ما قرنهای متمادی رنج و عذاب همیشگی برای مردمان سرزمین ما بوجود آورده است। در این گذرگاه شایسته است که احترام به انسان را گسترش دهیم و از تمامی کسانی که به ایشان در هر زمانی پند و انرز دادیم دلجویی کنیم। اجازه دهیم که کوچک ترن خود از طریق تجربه، اندیشه، و تامل سرنوشت خود را در دست بگیرند। با این راهکار باید خاطر نشان کرد که هر گونه شورای مصلحت در هر سطحی به تمامیت انسانی ما لطمه میزند। پند و اندرز دادن همیشه به انکار شعور، فکر، احساس، و نگرش دیگری میانجامد। به جای پند و اندرز دادن میشود سوال کرد: شما چه میخواهید؟
اکنون بجاست که به تعریف مشورت کردن بپردازیم، امری که بسیار با گرفتن پند و اندرز و یا خواستن نصیحت متقایر است.
مشاورت گرفتن یک نوع قدم برداشتن در راه تغییر و یا پیشگیری از تصمیم نسنجیده، و پیشرفت در رشد شخصیتی قلمداد میشود। جلسات مشاوره بای یک مشاور بالینی امکان یافتن درکی جدید از خویش و آگاهی به دانش یا بینش درون را فراهم میاورد। پیش از هر نکته دیگر در یک جلسه مشاوره، فرد به توانیهای خویش با دید جدید تری نگاه میکند که خود زمینهای برای یافتن هدف و امید در حل مسائل پیچیده زندگی میباشد।
پند و اندرز دادن بصورتی یک برخورد امری از شخصی در مقام “دانا” به فردی زیردست و یا “نادان” است، در حالی که مشاوره گرفتن آنهم به صورت حرفهای یک برخورد انسان با انسان است. در این نوع گفتگوی فرد با فرد، مشورت راهگشای تنفس احساسی و فکری برای شخصی است که نیاز به بازبینی خویش دارد.