آیا از شنیدن برخی سخنان خشن، بیمعنی، غیر ضروری، منفی، و قدرتمدارنه خسته نمیشویم؟ آیا از شوخی برخی دوستان که کلمات خشن، کوچک کننده، تهدید آمیز را در مکالمه روزمره خود بکار میبرند خسته نشده اید؟ البته که این تعارض در حرف زدن و استفاده از کلمات خشن به گونهای با کلام روز مره ما آمیخته شده. میپرسید کدامین جوکهاو کدامین شوخی ها اینچنین هستند؟ البته که فرهنگ شوخی کردن ما ایرانیان بسیار پیچیده و سنگین است و نوع شوخیها میتواند از جمله طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، فردی، خانوادگی، جسمی، روحی، و یا قومی – ملیتی باشد. ولی از همه مهمتر اینکه مضامین شوخیهای ما ربط به کشتن، خوردن دیگری ، تکه کردن دیگری، از بین بردن دیگری، از کار انداختن دیگری، آبروی دیگری را بردن و یا بسیاری دیگر ازمواردی که با جان، ناموس، حیثیت، و مقام دیگری ارتباط پیدا میکند. واقعا چرا ما این قدر خشن و بی احساس شده ایم، حتی در قالب شوخی؟ چطور است که چند تا از عبارات مورد استفاده هر روزی برخی از ما را که در قالب جوک و به منظور نشان دادن نزدیکی خود با دیگری ر ا خاطر نشان شویم. در واقعاً این گونه صحبت کردن
در دنیای آرام غرب به عنوان تهدید و ترور فردی یاد میشود . برای نمونه، جمله یا عبارت تهدید آمیز: “میکشمت“،“تکه تکه ت میکنم“، “همین جا میدم سرت را ببرن،“و یا بسیاری دیگر از اینگونه صحبتهایی که نامردان زور، قتل، جرم، و جنایت به ما یاد دادهاند و ما به راحتی این سخنان را در نه تنها داخل فرهنگ روزمره کرده ایم بلکه نشانه محبت و نزدیکی به فرد مخاطب میدانیم
گاهی قسمهای جانی، ناموسی در حد کفن کردن دیگری و یا سر خاک دیگری رفتن؛ چگونه است که درستی کار خود را با کفن کردن دیگری میتونیم اثبات کنیم؟ آیا واقعا حد و مرز صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن را با دیگری گم نکرده ایم. چه نیازی داریم که اینگونه صحبت کنیم؟
در کمال تاسف،گوینده این کلمات هولناک و جملات سنگین هرگز مسئولیتی در قبال پخش کردن و اشاعه دادن این جوکهای بیمزه را را حس نمیکند چرا که ما به عنوان شنونده اعتراضی نمیکنیم. این صحبتها را میشنویم و حالمان بد میشود بدون اینکه به گوینده متذکر شویم که این گونه سخن گفتن در مرام ما و شایسته نام انسان و کسی که زندگی را ارزش میگذرد نیست
البته که فرهنگ قربانی کردن دیگری مثل همان قربانی کردن گوسفند برای رضای خداوند، در فکر و روح و روان ما ریشه دوانده، ولی آیا ما انتخاب میکنیم که اینچنین از ذات فرهنگی خود که پاکی، درستی، نیکی در سخن، کردار، رفتار، گفتار را شامل میشود، دور شویم؟ اطمینان دارم که همه ما مایل هستیم که از ذات فرهنگی خود دفاع کنیم و آن را نگهبان باشیم. ما با دیگری میتونیم نزدیک تر و مهربان تر باشیم وقتی که از شوخیهای سالم با کلام مثبت و امیدوار کننده، استفاده کنیم
شاد باشید